محمد ذوقی - در چارچوب هفته چهارم رقابتهای لیگ برتر، پرسپولیس در ورزشگاه تختی برابر تیم چادرملو صفآرایی کرد، دیداری که در نهایت با تقسیم امتیاز به پایان رسید.
به گزارش برهان خبر، در چارچوب هفته چهارم رقابتهای لیگ برتر، پرسپولیس در ورزشگاه تختی برابر تیم چادرملو صفآرایی کرد، دیداری که در نهایت با تقسیم امتیاز به پایان رسید. سرخپوشان با این تساوی شش امتیازی شده و فعلاً با تفاضل گل در رده چهارم جدول قرار گرفتند،جایگاهی که هواداران میلیونی این باشگاه را راضی نگه نداشت و چشمها را به آینده دوخت.
مهمترین بحث این روزهای پرسپولیس نه جدول و نه امتیاز، بلکه انتخاب سرمربی است. حضور وحید هاشمیان روی نیمکت با وجود کارنامه محدود در عرصه مربیگری هنوز نتوانسته اعتماد بخش بزرگی از طرفداران را جلب کند. هوادارانی که در فضای فوتبال ایران کمتر به صبر و ساختارسازی میدان میدهند و عموماً تنها با پیروزی در مستطیل سبز آرام میگیرند. همین انتظار مطلق برای برد، یکی از معضلاتی است که سالهاست فوتبال ایران را در چرخهای ایستایی یا حتی نزولی گرفتار کرده است.
در این میان، نقش مدیران باشگاهها و بهویژه افراد اثرگذار در بدنه مدیریتی اهمیت دوچندانی دارد. باور رایج که تمامی خطمشیها از سوی لیدرها دیکته میشود تصوری نادرست است. واقعیت این است که مدیران باید افکار عمومی را تنویر کنند و با راهبری صحیح، لیدرها و هواداران را در مسیر درست هدایت نمایند. غفلت از این مسئولیت میتواند یکبار دیگر زمینه را برای نفوذ دلالان و جریانهای پشت پرده فراهم کند، واسطه هوایی که همواره از تغییر و تحولهای شتابزده بیشترین سود را برده است.
صدای حیا کن، رها کن که پس از بازی با چادرملو متوجه هاشمیان شد، هشداری جدی برای باشگاه و سایر مربیان جوانی که در آینده به باشگاههای بزرگ ورود می کنند خواهد بود. اگر پیش از هفته پنجم یا هر بحران مشابهی، مسیر هواداری و رهبری سازمانیافته شفاف نشود، سرمربی جوان پرسپولیس در خطر خروج از مدار استراتژیها و افتادن به حاشیه قرار خواهد گرفت.
اما پرسش اساسی همچنان پابرجاست، چرا هواداران تیمهای بزرگ ایران انتظار دارند در هر شرایطی با سه امتیاز میدان را ترک کنند؟ چرا ارزشهایی همچون جوانگرایی، بازی زیبا و اخلاقمدار، برنامهریزی بلندمدت و ساختارسازی ،و ... جایگاه کمتری در نگاه آنان دارد؟
حکایت مولوی به ذهن متبادر میشود:
ما درون را بنگریم، حال را / نه برون را بنگریم، قال را.
واقعیت این است که فوتبال ایران سالهاست از مسیر قدرت و خلاقیت ، روحیه جوانمردی فاصله گرفته و بیشتر با منطق سودجویی بانکی و محاسبات کوتاهمدت دلالان اداره میشود. راه برونرفت از این چرخه، تغییر زاویه نگاه هواداران و مدیران است ،باید از نگاه تکبعدی با نتیجه فاصله گرفت و توجه بیشتری به ردههای پایه معطوف کرد. چرا که تنها سرمایهگذاری حسابشده روی زیرساختها و آیندهنگری میتواند فوتبال ایران را از دام دلالان و مدیران کمتجربه رها سازد .